معرفی و مروری بر اصطلاحات سینمایی

انتشار : 1395/06/09 بازدید : 2629 دیدگاه : 0

معرفی و مروری بر اصطلاحات سینمایی

 

معرفی و مروری بر اصطلاحات سینمایی

آتالوناژ: به اصلاح رنگ و فیلم درمرحله ی پایانی تدوین می گویند که درآن نور ورنگ تصاویر به گونه ای همسان اصلاح میشوند.

آداپته : اقتباس ازآثار دیگران ویا ازعرصه های دیگری هنری درسینما را گویند. متاسفانه اقتباس ویا آداپته درسینمای ایران به شکلی بسیار غیرحرفه ای صورت می گیرد. مانند فیلم « شوخی» که میشود گفت سرقت است تا اقتباس . این فیلم ازروی «قهرمان» ساخته ی « استیون فریزر» با بازی درخشان « داستین هافمن» ساخته شده است.

آرک: نوری قوی وسفید رنگ که درصحنه های وسیع مورد استفاده قرار می گیرد.

آنونس : فیلم کوتاهی که برای تبلیغ ومعرفی یک فیلم تهیه می شود.

آیریس: آیریس یا دیافراگم، قطعه ای تعبیه شده در دوربین فیلمبرداری وعکاسی است که ساختمانی چون عنیبیه چشم دارد ومیزان نوردهی به نگاتیو را کنترل می کند.

آپرای صابونی: درآغاز به سریالهای کم ارزش تلویزیونی گفته می شد که به صورت مداوم پخش می شد وبعدها این اصطلاح به سینما نیزراه یافت. علت استفاده ازاین اصطلاح این بود که مخاطبهای این نوع ، زنانی بودند که حین کار درآشپزخانه آنها را میدیدندوتبلیغ کالاهای شوینده دراین گونه فیلمها رایج بود. سریال «دوستان» چندین سال است که در تلویزیون آمریکا پخش می شود، ازاین گونه فیلمهاست.

اپیزود: هرقسمت ازیک فیلم کوتاه چندقسمتی کامل که بادرونمایه یا مضمونی به دیگر قسمتها متصل می شود، هرچند هرقسمت داستان متفاوتی داشته باشد. مثل فیلم «یازده سپتامبر» که توسط یازده فیلمساز ازجمله سمیرا مخملباف ساخته شد ویا فیلم اپیزودیک « کابوس » ساخته ی برادران « تاویانی» . تازه ترین نمونه آن ، فیلم « بلیت » است که کیارستمی به همراه دوکارگردان دیگر سازنده ی یک قسمت آن هستند.

اسپلایس: چسباندن انتهای دوقاب ( فریم ) درمرحله ی تدوین به نحوی که یک نوار ممتد تشکیل دهند، اسپلایس نامیده می شود.

اسپلایسر: دستگاهی است که هنگام تدوین برای چسباندن قطعه های فیلم به یکدیگر به کار می رود.

استودیو: فضایی است بسته که شبیه مکانهای فیلم بازسازی می شود.

اسکار: مراسم جایزه ی اسکار یا جایزه ی آکادمی فیلم آمریکا، اولین و مهمترین جشنواره سینمایی جهان است . اسکارازسال 1929 رسما آغاز به کارکرده است. دراین مراسم که هرساله در منطقه ی بورلی هیلز آمریکا برگزار می شود، توسط اعضای فراوان اسکار، در شاخه های بازیگری، کارگردانی ، فیلم نامه نویسی، فیلمبرداری، تدوین ، طراحی صحنه، موسیقی و… افرادی برگزیده می شوند وتندیس طلایی 30 سانتی اسکار به آنها اهداء میگردد. این مراسم منظم ترین جشنواره ی فیلم درجهان است وبعد از هرمراسم اسکار، الگوی تولید وپرکاران سال بعد مشخص می شود.

اسلپ استیک: اسلپک استیک به نوعی ازفیلمهای صامت کمدی گفته می شود که عنصر تحرک وبزن وبکوب درآنها چشمگیراست. بنیانگذار این نوع کمدی، « مک سنت» آمریکایی است. این نوع در سالهای 1910 تا 1920 رواج داشت اما به تدریج افول کرد. فیلمهای آن دوره « هارولد لوید» و« لورل وهاردی» ازجمله ی این کمدیهاست.

اکسپرسیونیسم: نهضتی ادبی- هنری است که درفاصله ی سالهای 1903 تا 1933 درآلمان وجود آمد. ویژگیهای این نهضت نگریستن به جهان ازدریچه ی عواطف واحساسات است . درآثار اکسپرسیونیستی ، واقعیت به همان شکل که به نظر هنرمند می رسد، بیان می شود.

اکشن: حرکت ورفتار بازیگران نسبت به همدیگر ومحیط را که بیانگر یک کنش است میگویند . اکشن به دستور شروع به حرکت بازیگر ازجانب کارگردان هم گفته میشود.

انیمیشن: انیمیشن به نقاشی متحرک گفته می شود. امروزه غالبا مراد ازاین اصطلاح، فیلمهای مرسوم به کارتون ویا فیلمهایی است که ترکیبی ازنقاشی متحرک وفیلم به معنی مصطلح آن است. گفتنی است فیلمهای کارتونی درواقع نقاشیهای بیجان فراوانی هستند که درفرایند فیلمبرداری تک فریم جان می گیرند. درشرایط کنونی ودرحالی که فناوری پیشرفت گسترده ای یافته است، انیمیشن سازی دشواری گذشته را ندارد واینک با استفاده ازرایانه، آسان تر انجام می پذیرد. شرکت « والت دیزنی» مشهورترین تولید کننده ی فیلمهای انیمیشنی است ومعروف ترین شخصیتهای « دیزنی» ، تام وجری ، میکی ماوس ، دانلدک وگوفی است. ازفیلمهای مشهور اخیر انیمیشنی می توان به «شیرشاه»، « شرک» و « درجستجوی نیمو» اشاره کرد.

ایستمن کالر: نوعی نسخه ی منفی فیلم رنگی است که پس از تکنی کالر وبرای رفع نقایص آن ابداع شد. درتکنیک تکنی کالر به علت استفاده ازسه نوار فیلم، دوربینی سنگین تر وبزرگتر ازدوربینهای عادی لازم بود اما فیلم رنگی ایستمن کالر در دروبینهای عادی قابل استفاده بود. همچنین سهولت کار وارزانی وامکان چاپ درتمامی لابراتورهای چاپ رنگی ازدیگر مزایای ایستمن کالر است.

بازیگر: بازیگر فردی است که برای ایفای نقش خاصی درفیلم انتخاب می شود بازیگر اززمانی وارد سینما شد که سینما ازمرحله ی فیلمهای ساده ومستند که بیشتر افراد عادی درمقابل دوربین کارهای روزمره ی خود را انجام می دادند، به مرحله روایتگری ارتقاء یافت. بازیگر ابتدا به مفهوم کلی به کار می رفت، یعنی بازیگر می توانست درتئاتر ونیز سینما ایفای نقش کند. چنان که درابتدای ورود مقوله ی بازیگری به سینما، این بازیگران تئاتر بودند که از تحریم اولیه ی خود به درآمدند وحاضر شدند درسینما بازی کنند، اما با بلوغ سینما، این سینما بود که بازیگران تئاتر راپس زد چراکه بازی درسینما با بازی در تئاتر کاملا فرق دارد. بازی وبازیگر درتئاتر ویژگیهایی ازقبیل اغراق درحرکت وبازی ، تداوم بازی یا دریک زمان ارائه شدن بازی وکارروی صدا دارد. درحالی که بازی درسینما، غیرتداومی است و درحرکت وادا ورفتارها اغراق آمیز نیست. بدین شکل بود که سینما برای خود بازیگرانی تربیت کرد وبه این منظور مدرسه بازیگری« اکتورزاستودیو» درسال 1947 با مدیریت « ایلیا کازان » و « چریل کرافورد» درنیویورک تاسیس شد. بازیگرانی چون«مارلون براندو» « جیمز دین» و« آنتونی کویین» ازجمله پرورش یافتگان این مدرسه بودند.

بازی گردان: شخصی است که به انتخاب کارگردان ، مسئول کار با بازیگران است؛ به گونه ای که آنها بتوانند شخصیتها را تحلیل ، گفتگوها را حاضر ومیزانسن را درکارخود اعمال کنند. بازی گردان معمولا خود بازیگری حرفه ای ومجرب است.

بدل کار: فردی چابک وماهر وهنرور که در صحنه های خطرناک پرش، انفجار ، تصادف و…. به جای بازیگر حرفه ای ایفای نقش می کند.

بده – بستان: عبارت است ازتاثیر گذاری یا تاثیر پذیری دوبازیگر از بازی یکدیگر که به آن پاس کاری هم می گویند.

برداشت: به فیلمبرداری ازیک صحنه ، برداشت می گویند. برداشت ممکن است بارها تکرار شود . برداشت می تواند نمایی چند ثانیه ای یا چند دقیقه ای باشد. برداشت ممکن است در نسخه ی نهایی فیلم به کار نرود که دریا ن صورت به آن می گویند.

برداشت روزانه : برداشت روزانه ، درواقع حجم فیلمبرداری ازصحنه هایی است که طبق برنامه باید گرفته شود. برداشت روزانه کاملا متغیر است وبستگی به نوع فیلم دارد. اما دربین فیلمسازان حرفه ای واقعی ، استاندارد برداشت ، دودقیقه در روز است.

برداشت طولانی: نمای طولانی یا سکانسی که بدون قطع دریک برداشت گرفته شود، با این ذهنیت که اولین برداشت ، آخرین آن است.

برداشت مجدد: فیلمبرداری مجدد ازصحنه ای که مورد قبول کارگردان واقع نشده است. ممکن است به خاطر ایراد دربازی، گفتگو ، نور ، صدا و ورود غیر منتظره ی افراد به کادر و یا هر ایراد غیر قابل پیش بینی دیگر ، برداشت مجدد صورت می گیرد.

برش ( قطع یا کات): قطع صحنه یا نما، اصطلاحی است تدوینی ( مونتاژی ) که معرف اندازه سازی نما به لحاظ زمانی، مکانی وحرکتی آن است. قطع نما در مراحل مختلف تدوین بسیار متغییراست.

بک گراند: صداها ، اجسام ومناظری را که درعمق تصویردیده یا شنیده می شوند بک گراند می گویند.

بلو آپ : بزرگ نمایی یا بزرگ کردن تصویر که درفرهنگ فیلمسازی به تغییر قطع فیلمها گفته می شود؛ مثل اینکه فیلم 16 میلی متری را به 35 متری تبدیل کنیم یا ازفیلمهای دیجیتالی نسخه 35 تهیه کنیم.

بوم: بوم میله ی قابل انعطافی است که میکروفون را برسرآن نصب می کنند وبرای صدابرداری به کار می رود. کاربرد آن بیشتر کمکی ونزدیک ساختن میکروفون به کاراکترهای درحال گفتگو با منابع صدایی مختلف است.

پانا ویژن: نوعی روش فیلمبرداری برای نمایش بر روی پرده ی عریض است که برروی فیلم نگاتیو70 میلیمتری انجام می شود. سپس این نگاتیو یا روی فیلم پوزتیو 70 میلیمتری نمایش داده می شود یا ازطریق عدسی آنا مورفیک روی فیلم 35 میلیمتری چاپ می گردد. درنهایت فیلم 35 میلیمتری به وسیله ی عدسی دیگری منبسط وروی پرده ی نمایش تابانده می شود.

پخش : کاردفاتر وشرکتهایی است که بعداز تولید فیلم، آن را طی قراردادی زمانمند در اختیار مراکز نمایشی به ویژه سینما قرارمی دهند. دفاتر پخش درواقع رابط بین تهیه کننده وسینما داردان هستند ودرقبال درصدی ازفروش، کارپخش را انجام می دهند. البته درکشورهای دارای سینمای صنعتی مانند آمریکا، بازاریابی جهانی نیز جز وظایف مهم شرکتهای پخش فیلم است که درایران این امر کمتر اتفاق می افتد وآن هم به واسطه ی شرکتهای خارجی انجام می پذیرد . پخش یک فیلم ممکن است چندین بار اتفاق بیفتد اما مهم پخش اول فیلم است که تعیین کننده ی وضعیت اقتصادی فیلم است. گفتنی است اخیرا پخش وبازاریابی اینترنتی، ازفیلم « جادوگربلر» به بعد باب شده که به عنوان مطمئن ترین روش پخش اینک کاربرد همگانی یافته است.

پرده: دیوارسفید یا هرآویز دیگری را که فیلم برروی آن به نمایش در می آید می گویند. پرده ی سینما مانند خود سینما همواره درجهت بهبود کیفیت حرکت کرده است. پرده های امروزین، حساس ومشبکند ونورهای اضافی واذیت کننده را ازخود عبور میدهند وتصویر را شفافتر ازگذشته به معرض نمایش می گذارند.

پرده ی عریض: پرده عریض به ابعاد تصویری گفته می شودکه درمقایسه با استاندارد تصویر35 میلیمتری که 33/1 به1 می باشد( اگرطول تصویر33/1 مترباشد عرض آن 1 متر خواهد بود) دارای استاندارد آمریکایی 85/1 به 1 است.

پلان: ازلحظه ی روشن شدن دوربین فیلمبرداری تا لحظه ای که کارگردان کات می دهد، یک پلان شکل می گیرد. پلان گاهی دربرداشتی بسیار بلند انجام می گیرد که به آن پلان سکانس گفته می شود. درآثار میکلوش یانچو- کارگردان مجاری_ چنین نماهایی فراوان دیده می شود.

پل صورتی: وقتی درپایان ، یک صحنه یا آغاز آن، صدای صحنه ی بعد یا قبل روی تصاویر شنیده شود، به آن پل صورتی گویند.

پن: حرکت دوربین برمحو ر ثابت به سمت راست وچپ مانند آدمی که ثابت ایستاده وبا گردش سرحول محور گردن، به سمت راست یا چپ نگاه می کند. این نگاه ممکن است نرم و آرام یا تند وسریع باشد.

پن شلاقی: چرخش سریع دوربین ازنقطه ای به نقطه ی دیگر که دراثر آن تصویر ناواضحی ازصحنه یا صحنه ها به چشم تماشاگر می آید. این تمهید معمولا برای نقطه گذاری درفیلمهای خاصی به کارمیرود.

پوزتیو: نسخه ای ازفیلم 35 میلیمتری که درلابراتور ازروی نگاتیو تهیه می شود وتصویر واقعی ازسوژه است.

پوشش: پوششی که برای درمعرض دید قرار نگرفتن بخشی ازصحنه یا دیده شدن بخش خاصی از صحنه در دوربینهای غیر دیجیتالی تعبیه می شود؛ مانند نمای نقطه نظر بازیگری که با دوربین به جایی نگاه می کند. این تمهیدات اکنون دردوربینهای دیجیتالی تعبیه شده است.

تدوین: تدوین مرحله ی بعد از اتمام فیلمبرداری است که نماها براساس خط داستانی فیلمنامه کنار هم چیده می شوند. دراین مرحله است که نماها وصداهای مختلف خط روشن وروانی پیدا می کنند. درتدوین ، فیلم ضرباهنگ وریتم مورد نظر را پیدامی کند واندازه ی زمانی نما ونقطه ی قطع هر نما مشخص می شود، به گونه ای که انتقال از صحنه ای به صحنه ای دیگر نرم وبدون پرش وتوی ذوق زدن انجام پذیرد. « ایزنشتاین» از اولین نظریه پردازان عرصه ی تدوین است.

تدوین پویا: دراین نوع تدوین، کل حرکت وبازی بازیگران را براساس هماهنگی تدوین میکنند. دراین روش ازوحدت زمان ومکان صرف نظر می شود.

تدوینگر: تدوینگر، هنرمندی است که کار تدوین فیلم را ماهرانه سامان می دهد. وی مسئولیت ترکیب نماها وانطباق نوارهای صدا با نماها را به عهده دارد. دستاورد کار تدوینگر پیداکردن ریتم وضرباهنگ وهمسان شدن همه ی اجزاء فیلم است. درواقع اندازه نماها وسکانسها وچگونگی استفاده ازتمهیدات ویژه ی سینمایی در این مرحله انجام میگرد.

تراولینگ: حرکت دوربین به جلو یا عقب صحنه بر روی ریل را تراولینگ می گویند.

تعلیق: تعلیق در انتظار نگهداشتن تماشاگر است برای دریافت آنچه درادامه روایت خواهد آمد وازعناصر مهم داستان به شمار می رود. یکی از اساتید تعلیق در ادبیات داستان غیر ایرانی جوزف کنراد است. درسینما آثار هیچکاک نمونه ی بارز تعلیق است.

تکنی کالر: تکنی کالر نخستین شیوه ی موفقیت آمیز فیلمبرداری رنگی است که درسال 1915 ابداع ودر سال 1932 تکمیل شد. دردوربین فیلمبرداری تکنی کالر، سه نوار فیلم مجزابه کار می رفت، یک منشور نور را به سه رنگ اصلی_ قرمز، آبی، سبز_ تفکیک میکرد وهرنواریکی ازسه رنگ را می گرفت. آنگاه ازروی هرکدام ازنوارهای فیلم منفی، یک نوارفیلم با تصویر برجسته تهیه می شد وهرکدام از سه نوار را به یکی ازسه رنگ اصلی می آغشتند ویکی پس ازدیگری روی یک نوار فیلم شفاف آغشته به ماده ی حساس جذب رنگ قرار می دادند ودرنهایت یک نوارفیلم کاملا رنگی به دست می آمد.

تله سین: دستگاهی که ازروی نسخه ی 35 میلیمتری، نسخه های ویدیویی تهیه میکند.

تولید ارزان : برخلاف تولید عظیم ، فیلمی است که دارای بازیگران ، لوکیشنها ووسایل و حرکتهای محدود دوربین است و می توان آن را به قول معروف جمع وجور کرد.

تولید انبوه: تولید انبوه اصطلاحی است که به تولیدات هم شکل فیلمها درکشورهایی چون آمریکا وهند اطلاق میشود. محصول آنها دارای خط روشن داستانی وبی هیچ پیچ وخم وابداعی در طرح وتوسعه ی فیلم است. به تعبیر دیگر تولیدات کم ارزشی را که باعجله وبدون اندیشه سرهم بندی شده اند تولید انبوه می گویند.

تولید عظیم: تولید آثار عظیم وپرخرج که دارای بازیگران وسیاهی لشکران فراوان، مکانهای وسیع ، لباسهای فاخر ومتنوع، وسایل صحنه ی باشکوه ونماهای حرکتی فراوان وپیچیده است.

تهیه : عبارت است از روند طولانی تولید فیلم از ابتدا تامحصول نهایی که فیلمی قابل پخش است. تهیه معمولا به پیش تولید ، مرحله ی تولید فیلم ودست آخر مرحله ی بعد از تولید تقسیم می شود.

تهیه کننده: فردی که مسئولیت تولید فیلم را برعهده دارد. تهیه کننده معمولا درایران همه کارهای اداری، مالی وهماهنگی فیلمها را انجام می دهد ولی درهالیوود به شاخه های مختلف تهیه کنند گی تقسیم می شود.

تیپ سازی: تیپ انتخاب بازیگر براساس ظاهر فیزیک جسمانی است که معمولا برای همیشه دریک قالب ایفای نقش می کند. مانند چهره های همیشه قهرمان، یا همیشه ضد قهرمان فیلمهای کلاسیک در تاریخ سینما همچون « بلاگوسی» درنقش« دراکولا» که هرگز نتوانست ازتیپش خلاصی یابد یا نقش « باند» برای « شون کانری»و«جولی اندروز» در« آوای موسیقی» که به عنوان بازیگری عاطفی کلیشه شد وبعدها در تمام فیلمهای خانوادگی بازی کرد وتنها یک فیلم غیر خانوادگی بازی کرد که فروش نکرد. در فیلمهای مدرن جز آثار به اصطلاح کارخانه ای یا درجه « ج» کمتر اتفاق می افتد که بازی « تیپ» صورت گیرد. سنت بازی تیپ یا تیپاژ ازشیوه ی تدوین روسها پدید آمد که بازیگر، بازتاب دهنده ی طبقه یا صنفی خاص ازجامعه بود.

تیلت: عبارت است از چرخش دوربین به صورت عمودی( بالاو پایین) یا مورب برمحور ثابت که برای پیگیری موضوع فیلمبرداری به کار می رود.

جلوه های اپتیکی: پدیدار شدن و ناپدید شدن ( قیداین وفیداوت) ، دیزالو، وایپ وهر تکنیکی که از چاپ نوری استفاده می کند. چاپگر نوری به دلیل داشتن عدسیهای ویژه ، انتقال تصاویر یک فیلم به روی فیلمی دیگر را امکان پذیر می سازد.

جلوه های صوتی: سرو صداهای متفرقه مانند صدای پا، باز وبسته شدن در و…. که علاوه بر صدای همزمان ( موسیقی وگفتار) به باند صدای فیلم اضافه می شود.

جلوه های ویژه: عبارت است از ترفندها وروشهایی که به وسیله ی آنها می توان صحنه ای را که اتفاق نیفتاده است وگاه اساسا رخ دادنی نیست، به گونه ای نشان داد که گویی اتفاق افتاده است. جلوه های ویژه معمولا در صحنه هایی شامل آتش سوزی، انفجار، زلزله ، سفر به سرزمین رویاها و … به کار می رود.


2لایک
ارسال دیدگاه